آدم از دست خودش سیر که شد میمیرد ..
جمعه, ۶ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۳۴ ب.ظ
آدم از دست خودش سیر که شد میمیرد
مثل یک شیر به زنجیر که شد میمیرد
زندگی هرنفسش نقش جدیدی دارد
آدمی بی کس و دلگیر که شد میمیرد
موج دریای وجود تو چه زیبا شده است
سهم دل موج نفس گیر که شد میمیرد
کوچه باغ دل عاشق شده چون فصل بهار
وقت دیدار کمی دیر که شد میمیرد
غزلم مثل غزالی است که تنها مانده
نفس گرم غزل پیر که شد میمیرد
ساقی اینجا شده تنها و غریب دل خود
تن اسیر غم شبگیر که شد میمیرد